علی اصغر علی اصغر ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

علی اصغرعزیز مامان

شعرهای کودکانه

 جوجه جوجه جوجه طلائی     نوکت سرخ و حنائی   تخم خود را شکستی     چگونه بیرون جستی   گفتا جایم تنگ بود       دیوارش از سنگ بود   نه پنجره نه در داشت   نه کس ز من خبر داشت   دادم به خود یک تکان   مثل رستم قهرمان   تخم خودرا شکستم       اینجوری بیرون جستم       خرگوش ناز كجايي ؟ آي گوش دراز كجايي؟ قايم نشو زير زمين بيا بيرون  منو ببين من موش دم درازم به اين دمم مي نازم تو هم كه گوش درازي به اون...
18 ارديبهشت 1391

دندون در آوردی

سلام نی نی مامان می دونی مامانی من الان توی دو شیفت میام سرکار و تو روپیش مامان جونت می زارم خیلی خیلی به من سخت می گذره همه می گن که تو لاغری وکوچولو موندی فردا برات نوبت دکتر گرفتم ببرمت دکتر تا برات آزمایشی بنویسه ببینم مشکلی که نداری از بابت اینکه رشد نداری و وزن اضافه نمی کنی اشتهات خوبه وهرچی می دیم از ته دل می خوری ولی اضافه وزن اصل نداری حالا بگذریم از دندونات برات بگم مامانی که دوتا کوچولو در آوردی وهمه چیز رو گاز می گیری وقتی که غذا می خوری تا کامل دهنت خالی نشه لقمه دیگه ای رو قبول نمی کنی انقدرلقمه را دور دهنت می چرخونی که ما خسته می شیم و وقتی که قورتش میدهی خودت با اشاره می گی بدین لقمه بعدی رو ...
18 ارديبهشت 1391

سر کار رفتن علی اصغر

سلام علی اصغرم دیروز تورا بردم سرکارم خیلی  نگران بودم که مبادا برایت مشکلی بوجودآید    چون مامانی موقع رانندگی یه خورده دلهره دارد وقتی که کسی نیست و تو تنهایی یک کم بیشتر می شود.  وای ....وای ..... وای ...
17 ارديبهشت 1391

فروردین 91

سلام به پسر گلم سال نوت مبارک    امروز 4فروردین سال 1391آمدیم مشهد پیش خاله فاطمه با زن دایی وآرش جون مامان جون وبابا بزرگ     تو ماشین خدا را شکر اذیتم نکردی                                   
17 ارديبهشت 1391
1